چگونه بنویسیم؟
این سؤال را به دو دیدگاه تقسیم می‌کنم و به آن پاسخ می‌دهم.

1-چگونه داستان یا فیلم‌نامه خود را که سوژه‌ای برای آن در نظر داریم، خلق کنیم؟
نوشتن، قطعاً همانند فراگیری یک شغل نیاز به آموزش دیدن دارد. این که اطلاعات مورد نیاز و لازم خودم را در اینترنت پیدا می‌کنم و از روی آن‌ها تکنیک‌ها و قواعد را رامی‌گیرم، فقط یک خیانت بزرگ به آیندۀ شغلی خودتان است. پس همین الان دست بردارید و مشغول یک کار دیگری بشوید.
در فضای مجازی، اطلاعات گسترده رایگات اصلاً برای فراگیری من و شما نیست. برای گمراهی من و شماست که با چشم باز و در نهایت خوشحالی از ترفندها و تکنیک‌های ارائه شده، استفاده کنیم و راه کج‌مان به ترکستان ختم شود. وقتی هم متوجۀ این اطلاعات نادرست و ناقص می‌شویم که کلی مطلب یادگرفته‌ایم برای خود یادداشت و ذخیره کرده‌ایم و با همین اطلاعات سعی کرده‌ایم اثر جاودان خود را خلق کنیم اما در کمال ناباوری در می‌یابیم که زهی خیال باطل!
من خودم وقتی این اطلاعات ساده و اولیه را می‌دیدم دست خوش به آن عزیزی می‌گفتم که زحمت تایپ و ارائه آن را کشیده است. اما سال‌ها طول کشید که دریابیم این داده‌ها برای یک نوع انحراف است و فوت کوزه‌گری در پستوی محراب نویسندگی و در دفترچه مقدس‌ها نگاه داشته شده و داده‌های ناکارآمد و نه چندان مفید و بدتر از آن اغلب نادرست و ناقص را به خوردمان داده‌اند . نگته جالب‌تر آن که خود آن دوستان هم قصد خدمتی و یا فعالیتی و یا خودنمایی داشتند و این اطلاعات خود را از همان منابع به دست آورده‌اند و نمی‌دانستندکه دچار چه خبطی شده‌اند و به آن قواعد مهر تأیید زده‌اند.
پس باید بدون چانه زدن و بدون بحث بی‌فایده با یکدیگر توافق کنیم که آموزش دیدن برای مشغول یک حرفه شدن، نیاز به هزینه کردن دارد. مهمترین نکته این مورد، گوشزد و یادآوری به خود ماست که برای فراگیری وقت و انرژی گذاشته و هزینه کرده‌ایم. پس نباید برای تفنن و سرگرمی مشغول به آن بشویم. باید پیشه و حرفه‌امان بشود و فیلم ساختن را به اختیار تهیه‌کنندگان و کارگردانان بگذاریم و در کار آن‌ها دخالتی نکنیم.

2-چگونه یک اثر خواندنی و موفق بنویسیم؟
باید اول تکلیف را با این واژه‌ها روشن کرد که خواندنی و موفق دو فاکتور جدا از هم است که می‌توانند به تنهایی برای یک اثر اتفاق بیفتد یا هردو با هم در یک اثر قوی به وجود بیاید.

آثار موفقی تولید شده‌اند که اصلاً خواندنی نبوده‌اند. مثلاً بعضی آثار رضا امیرخانی و یا کتاب دا، به واسطه اقبال و شانس و شرایط تفکری جامعه و تبلیغات بمباران کننده و صدها دلیل دیگر  به فروش رفته و موفق شده‌اند اما تاریخ مصرف دارند و سریعتر از آن چه که تصور شود، در بین جامعه هنری و ادبی حذف می‌شوند.

اما آثاری هم خلق شده‌اند که رمان خواندنی و یا فیلم‌نامه‌ای خواندنی داشته است. این موارد تاریخ مصرف ندارند. برگشت سرمایه و موفقیت آن، به کندی اما دائمی خواهد بود.

برای نوشتن یک اثر موفق و خواندنی در بین اثر ادبی و هنری، یافتن یک سوژه مناسب، خلاقانه و درخور است.

وقت و انرژی خود را برای یافتن سوژه بگذارید.